راه رفتن دخترمون وشیطونیاش

اینروزا عروسکم تازه راه افتاده وهمش راه میره ومیفته ولی قربونش برم که اینقدر مصمم هست که زودتر راه بره وقتی بیرون میریم میخواد که بزارمش زمین تا راه بره جیگرم ولی چون کامل نمیتونه راه بره نمیشه بزاریمش اونم گریه میکنه بعدشم دخملم عاشق اینه که بره تو بالکن بازی کنه نفسم 

راستی عروسکم بازی کردن با تق تقو یاد گرفته وهمش تودستش هست ماشالله به دختر باهوشم  

عسل مامی توحیاط خونمون

 اینم دلبری آیسلی موقع بیدارشدن ازخواب

عکسای شیطون مامانی که رفته بودیم بیرون واینروزا اصلا نمیذاری ازت عکس بگیریم

خانم مهندس  داره سیم های برقو نگاه میکنه انگار خراب شدن  شماهم اگه خواستین بیان نیگاه کنن وسایلتونو