18ماهگی
ماهگیت مبارک
عروسکم نازنینم یک ماه دیگه از باتوبودن گذشت وشدی 18ماهه یعنی یک سال ونیمه ...عزیزم تو این ماه کلی پیشرفت داشتی . خییییییییییییلی شیطونتراز ماه قبل شدی کامل یاد گرفتی خودتو لوس کنی برامون ...خیلی کاراتو خودت انجام میدی وطوطی تر شدی
نازنینم وقتی بابایی از سرکار میاد خونه شما پشت در قائم میشی ووقتی اومد تو فرار میکنی .خیلی دوست داری بیایم دنبالت ...میگم آیسلی آشغالو بنداز تو سطل میبری میندازی داخل سینک ظرفشویی...جیش گفتنو کم کم یاد میگیری میگی جیش ولی بعداز جیش کردنت.
1 دندون دیگه هم دراوردی وشدی 5 دندونه البته 3تای دیگه توراهن کم مونده سرشون بیاد بیاد عزیزم واسه این ماه واکسن داشتی چند روز دیرتر زدیم تب نکردی ولی پات حسابی گرفته بود وشما چندروز از بغلم پایین نیومدی نازم ... میگم آیسل برو لباساتو بپوش بریم بیرون میری از کمدت لباس میاری تا تنت کنم...بعضی وقتا میای صورتمو گاز میگیری ومیخندی شیرینم ...کنترلو میاری برام میگی نانای آچی
کلمه هایی که تواین ماه میگی:
ایضا :رضا
کودکا:خودکار
ببسی:ببخشید
نومو:تخم مرغ
عزی:عزیز
تی زی:تلوزیون
عباسی:تاب بازی
غذا:غذا
مو:موز
توحدی:ریخت
کیشی:کشمش
بوی بوی:بلبل
سیچا:موش
طوطی:طوطی
شابا:شلوار
پتی:پتو
ابی:اسب
ات:گوشت
پاپدی:پیداکرد
پوپ:توپ
اوتی:نشستن
اوت:بستن
گسکه:دستکش
چایدا:چادر
اهبه:مهر
کیاه:کلاه
اتا:اتاق
تازگیها یاد گرفتی توی تابت سرپا وایسی وتاب بری خشگلم
اینم اسب سواری آیسلی
وقتی خوردی زمین میگی اوف
قربون خنده هات عسیسم
.
بازم طبق معمول مهندسی خانم
عزیزم داشتم داخل بوفه رو تمیز میکردم که دیدم رفتی نشستی تو بوفه