این روزای آیسلی 2
سلام دوستای خوبم عیدتون مبارک اونم باکلی تاخیر شرمنده
این روزا جیگرگوشه مامانی حسابی وقتمو میگیره همش باید کنارش باشم تازگیها یاد گرفته از
صندلیها ومیزامون میره بالا بلایی سر وسایل تو کابینتا اورده که مجبور شدم خالیشون کنم
وببرمشون تو کابینتای بالایی خودش میخواد غذابخوره وقتی راه میره قبول نمیکنه دستشو
بگیریم خلاصه هزار ماشالله خیلی شیطون شده علت اینکه عیدو با تاخیر تبریک گفتیم این بود
که رفته بودیم ارومیه واونجا به اینترنت دسترسی نداشتیم بعداز اومدن دیدم اینترنت قطع شده
منم حسابی حرصم در اومد تا الان که دیدم وصلش کردن بازم شرمنده دوست جونام
.
الان چندتا از عکساشو میزارم تا ببینین شیطونیهای این عسل بانورو
اینم بالارفتن خوشگل خانم از صندلیهامون
اینجاهم عزیزدلم داره تنهایی غذامیخوره
عروسکم داره با خودکار نقاشی میکشه قربونش برم من
بازی کردن آیسلی تو استخرش فدای دستای کوشولوت
آیسلی اینجا ارومیه هستش دوچرخشو با خودمون برده بودیم از حیاط تو خونه نمیومد فقط داییشو صدا میزد میگفت عیی ومیرفتن بیرون دوچرخه سواری
آیسلی وکابینتا