یک سفر یک روزه به آبگرم قینرجه
عزیزم نازم خشگل مامان تواین روزای آخر تابستون تصمیم گرفتیم یه سفر یک روزه بریم ...بعداز فکرکردن راهی قینرجه شدیم که نزدیک مشکین شهر هستش ....تواین سفر عمو شهرام دوست باباییت هم با ما همسفرشدن...
قراربود صبح زود راهی شیم ولی چون شب قبلش شماتب داشتی یکم دیر راه افتادیم تا تبت یکم بیاد پایین ...تقریبا ساعت 10:30بود راه افتادیم وساعت 12 رسیدیم ...
بعدش ناهارو حاضرکردیم وبعدکمی استراحت شمارو خوابوندیم ورفتیم استخر ...بعدکه ما اومدیم باباها رفتن ...عصری هم ساعت 7برگشتیم خونه ...خیییییییییییلی خوش گذشت جای دوستامون سبز
همش کنار نردهها میرفتی وبه بچه هایی که پاییین داشتن بازی میکردن نگاه میکردی فسقلی
اینقدر ازاین جوی آب خوشت اومده بود که همش توش میرفتی اینور واونور
اینم آقا محمد امین پسر دوستمون که دنبال شما رو زمین چهاردستو پا میرفت
اینجا میترسیدی کنار آبشار کوچولو تنهایی وایسی نازنینم