آیسلی ناز ماآیسلی ناز ما، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره
عشق ناب ماعشق ناب ما، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

aysel qizim

روز جهانی کودک مبارک

          کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است کودکی صفحه ای از عشق ومحبت  به شکوه ماه است کودکی سلسله ای اشک به دنبال سرشت است کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید     ...
16 مهر 1392

کوتاه کردن موهای نازخاتون

    دخترنازم ملکه زیباروی من  چندوقتی بود موهات بلند شده بودن ... چند وقت پیش با بابایی خودمون تو خونه کوتاهش کرده بودیم ولی بازم بلند شدن ... این دفعه بردیمت آرایشگاه ولی چشمتون روز بد نبینه واییییییییی کل آرایشگاهو گذاشته بودی رو سرت عزیزم ...به مصیبت وبا اومدن من شما کمی آرومتر شدین و به زور آب و برس تونستیم کمی کوتاهشون کنیم ... از بس گریه کردی نشد اونجا ازت عکس بگیریم فندقم       آیسل قبل از کوتاهی موهای نازش     بعد آرایشگاه   یک مدل دیگه از شیطونیات   ...
13 مهر 1392

یک سفر یک روزه به آبگرم قینرجه

        عزیزم نازم خشگل مامان  تواین روزای آخر تابستون تصمیم گرفتیم یه سفر یک روزه بریم ...بعداز فکرکردن راهی قینرجه شدیم که نزدیک مشکین شهر هستش ....تواین سفر عمو شهرام دوست باباییت هم با ما همسفرشدن... قراربود صبح زود راهی شیم ولی چون شب قبلش شماتب داشتی یکم دیر راه افتادیم تا تبت یکم بیاد پایین ...تقریبا ساعت 10:30بود راه افتادیم وساعت 12 رسیدیم ... بعدش ناهارو حاضرکردیم وبعدکمی استراحت شمارو خوابوندیم ورفتیم استخر ...بعدکه ما اومدیم باباها رفتن ...عصری هم ساعت 7برگشتیم خونه ...خیییییییییییلی خوش گذشت جای دوستامون سبز     ...
2 مهر 1392

دختر 15ماهه من

ماهگیت مبارک فندقم   جیگرگوشه من نازنین من 15 ماه از باتوبودن  گذشت وشما عزیزم روز به روز شیرینتر وبزرگتراز روز قبل... هر روز یک کار جدید یاد میگیری و خودتو بیشتر برامون لوس میکنی  ...دیگه اینقدر شیطون شدی که تموم وقت وانرزی منو میگیری طوریکه وقتی شما خوابت میبره دیگه نمیدونم به کدوم کارم برسم ...دیگه هیچ وسیله ای از دسترس شما کودک عزیز دور نیست ....شاید تو یه روز صدبار بگم آیسل بشین  دست نزن کابینتارو بهم نزن ولی شما بازم به کارت میرسی ... گاهی وقتا به خودم میگم اگه  این همه انرژی مال من بود چی میشد... ولی خدارو هزاران بار شاکریم برای سلامتی وداشتن تو فرشته کوچولوی ماما...
31 شهريور 1392

آیسلی وپارک رفتن

عزیز دلم چندوقتی میشه نزدیک خونمون یه پارک کوچولو زدن وشماهم که عاشق گردشی تند تند میبریمت اونجا تا بازی کنی شماهم که عاشق بچه ها هستی بادیدن نی نی ها ذوق میکنی حسابی بازی میکنی فدات شم و خیلی سخت میتونیم بیاریمت خونه اونم با گریه     عاشق صندلیهای پارک هستی هروقت که بریم باید بشینی روشون      اولش که سوار سرسره شدی خیلی میترسیدی ولی بعدا خودت یاد گرفتی وسوارش میشی ومیای پایین           اینجا دیدی بچه ها برعکس میرن بالا توهم سعی میکردی بری بالا جان دلم       تواین عکسم خوابیده...
23 شهريور 1392

نور چشمم روزت مبارک

      روز میلاد توست و تو روشنی به ما هدیه می‏دهی و ما با دستانی پر از روشنی، از این حُسن بازمی‏گردیم؛ با دل‏هایی که در حوضچه چشمانمان با آب دیده تطهیر شده است     به یمن میلادت، ذره ذره نور می‏شویم و قطره قطره حضور، و دل را به سرای کرامتت دخیل می‏بندیم تا در روز مقدس تولد تو با دست‏های پاکت تطهیر شویم.     سلام بر تو، بانوی آب‏ها و آیینه‏ها!   سلام بر تو، زیباترین مطلع غزل‏های عاشقی!   سلام بر نجابت دست‏ها و کرامت نگاه‏هایت!         ...
16 شهريور 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به aysel qizim می باشد